یکی ازفیلمها در باکس داستانی۳ «خداحافظ آشغال» به کارگردانی برادران ارک بود. برادران ارک درگذشته فیلم کوتاه «حیوان» و فیلم بلند«پوست» را در جشنواره فیلم فجر داشتند که هر دو فیلم به موفقیتهای جهانی رسیده بودند. این دو برادر پس از غیبتی طولانی، امسال با فیلم خداحافظ آشغال به جشنواره کوتاه آمدهاند. ۱۵ سال پیش رسانهها گزارش دادند پیرزنی ۶۰ ساله عاشق زبالهها شده و با زبالهها در خانه زندگی میکند.در ادامه فقط تیترها به این سمت رفت که این خانم مسن در سالهای پیاپی خانهاش مملو از آشغال بود اما حالا بهمن و بهرام ارک حال و هوای سینمایی با فضاسازی کمی هولناک به آن دادهاند و سعی کردند با تصاویری که نشان میدهند، دلایل این علاقه را شرح دهند. دربخشی از فیلم دلیل این علاقه به تنهایی پیرزن ربط داده میشود و پیرزن خطاب به آشغال میگوید: «تو هم مثل من تنهایی وکسی تو را دوست ندارد.»درواقع هیچکس به سراغ این پیرزن تا زمانی که خودشان از بوی زباله آزرده خاطر شدند، نیامد و این پیام عمیق و غم تلخی را همراه با خود دارد. خداحافظ آشغال به ما میگوید پیرزن برای اینکه تنها نباشد؛ حتی راضی به تحمل بدترین شرایط است. البته گهگاه برای اینکه لحن فیلم تخت و خستهکننده نباشد؛ چاشنی طنزی با آموزش الفبا به آن اضافه میکند. ماهرخ رفیعزاده در این فیلم نقش پیرزن کهنسال را بسیار خوب و باورپذیر ایفا کرده است.خداحافظ آشغال ازلحاظ طراحی صحنه وفضاسازی وهمچنین بازی بازیگر،برگ برندهای برای موفقیت در جشنواره کوتاه و همچنین جشنوارههای جهانی دارد؛زیرا مفهومی که منتقل میکند انسانی و جهانشمول است.
«بچه سوم»؛ روایت رویش در بحران
یکی دیگر از فیلمها در بخش باکس مستند داستانی۳ «بچه سوم» به کارگردانی سرنا امینی بود. در خلاصه داستان این داستان آمده است: «مهدی فرزند شنوا، در خانوادهای کاملا ناشنوا به دنیا آمده است. با اینحال که برخی از اعضای خانواده طی اتفاقی ناشنوا شدهاند، مهدی برای همزیستی با خانوادهاش تلاش میکند.» فیلم به زیبایی نشان میدهد چگونه مهدی، بهعنوان تنها شنوا در خانواده شش نفره ناشنوا، نقش پلی میان دنیای شنوا و ناشنوا ایفا میکند. این تضاد نه تنها فیزیکی مانند مشکلات ارتباطی و صحبت کردن مهدی در کودکی، بلکه عاطفی شامل احساس حاشیهنشینی و تلاش برای پذیرش جامعه و فشارهای روانی ناشی از تفاوتهاست. امینی با تم طنز این چالشها را سبک میکند تا مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند، بدون اینکه به شعارزدگی بیفتد. این رویکرد، فیلم را از مستندهای خشک جدا میکند و به آن جنبهای انسانی و جهانی میدهد. بهعبارتی در این فیلم هم مهدی تنهاست اما از تنهایی خود قایقی برای پیشرفت و والایش میسازد و تبدیل به دوبلوری قهار میشود. در حقیقت بچه سوم در رابطه با ناشنوایی نیست، بلکه بر زندگی یک فرد شنوا در موقعیتی متفاوت تمرکز دارد. این خانواده نمادی از جامعهای بسته است که مهدی باید در آن زیست کند.